چند بیت درباره وقایع اخیر فتنه و غربال آدمها
جنگ احزاب در برابر حق
جمله شان را سلاح، شد وق وق
جنگ با هر سلاح سرد و گرم
دشمنانی برهنه و بی شرم
جنگ ترکیب جمله فوت و فن
جنگ وامانده های بس لمپن
چون ز ایران به وحشت افتادند
دست یاری به یکدگر دادند
جمله دارند دعوی وحدت
چنگ بر هم زنند با شدّت
دستهها جمله امتحان دادند
ذات خود را عجب نشان دادند!
سخت مفتون و مبتلا گشتند
تا ز غربال فتنه بگذشتند
عدهای بد دمیده در فتنه
عدهای هم خمیده در فتنه
سِل بریتی، سیاسی و جز آن
سهم روشنگریش، شد هذیان
عده ای صفحه ی مجازی شان
می سپردند دست جاسوسان
باز نشر دروغ پشت دروغ
باز می شد به لحظه مشت دروغ
عدّهای نیز کور و لال و کر
سر به آخور نهاده همچون خر
عدهای قرص اکستازی خور
احمقانی چه سهل بازی خور!
بردههای سیا و موسادند
به «گُل» و «شرب خمر» معتادند
بس عرق خورده، مست گردیده
همچو یک خوک پست گردیده
دوره کردند - آرمان - اسیر
همچو کفتارها به گرد شیر
زخمها بر تنش پدید آمد
رفت شاهد، ولی شهید آمد
قاتلانش شبیه حیوان؟! نه!
غیر صورت، شبیه انسان نه!
سی نفر حمله ور به یک انسان
سی نفر، جمله بدتر از شیطان
در رهایی وقیح و اوباشند
در اسارت به خویش میشاشند
لیدرش دوره دیدهی موساد
دسته اش رذلهای بس معتاد
سنگدل، پست، بدتر از داعش
اهل جرم و جنایت فاحش
عدّه ای نیز جاهل و جوگیر
دردشان از قصور یا تقصیر
همچو فرزند ناخَلَف گویی
پشّه گون می رود به هر سویی
عدّه ای خوب امتحان دادند
در ره اعتقاد جان دادند
نمره ی صد ز بیست بگرفتند
عارفانه از این سرا رفتند
مردم نیک تر ز عصر رسول
خوار کردند دشمنان جهول
تا وقاحت ز دشمنان دیدند
مشت بر چهره شان بکوبیدند
حسین صفره