بلا هر که در این بزم، مقرب تر است جام بلا ، بیشترش می دهند " باده گساران شراب الست باده ی خونین جگرش می دهند هر که در این عرصه ، چو سیمرغ شد معرفت و بال و پرش می دهند هر که شود ، محرم اسرار عشق گوش و زبان دگرش می دهند هر که به محراب بقا ، خیمه زد مژده ی وصل سحرش می دهند هر که شود ، لایق پروانه گی داغ دل و چشم ترش می دهند هر که فقط لاف ره عشق زد حال خوش مختصرش می دهند هر که بُود ، اهل ریا و فریب خرقه ی آلوده ترش می دهند هر که به تقلید ، مسلمان شود چشم و دل بی اثرش می دهند محتسب و قاضی میخواره را جایگهی زین بترش می دهند هر که نچیده گلی از باغ عشق شاخه ی بی برگ و برش می دهند هر که شود مست ، ز یاس خیال بوسه ی بی دردسرش می دهند