✅عظمت معارف قرآني در زمان ميرزاي شيرازي يک شخصيت علمي و کم نظير در شهر اراك به نام آخوند ملافتحعلي سلطان آبادي ظهور پيدا کرد. قبل از اين‌که اسم اراک مطرح شود، به نام سلطان آباد معروف بود. جمعيت زيادي هم نداشت، اما سرمايه‌هاي عظيم علمي بسيار داشت. مرحوم آيت الله العظمي حکيم در جلد اول کتاب «حقايق الاصول» در اين بحث که آيا يک لفظ بر يک معنا، دلالت حقيقي دارد و بر معاني ديگر دلالت مجازي، يا این‌که يک لفظ داشتيم با سي معنا، دلالتش بر همۀ معاني دلالت حقيقي است، به آخوند ملافتحعلي سلطان آبادي متوسل مي‌شود. يک مرجع تقليد و عالم عرب براي اثبات فتوا و نظر اصولي خود به يک عالم ايراني تکيه مي‌کند و مي‌گويد: بر اساس اين واقعه، يک لفظ بر تمام معاني خود دلالت حقيقي دارد نه مجازي. بعد مي‌گويد: استادم آيت الله سيد اسماعيل صدر نقل کرد که من و دوستانم مجتهد بوديم ـ يعني در علوم روز متخصص شده بوديم ـ با هم تصميم گرفتيم خدمت آخوند ملافتحعلي سلطان آبادي براي تفسير قرآن برويم. گفت: خدمت ايشان رفتيم. ايشان اولين آيه‌اي را که طرح کرد از سورۀ مبارک حجرات بود: (حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ) يک ساعت در تفسير اين آيه بحث فرمود. ما که شش نفر مجتهد بوديم، شگفت‌زده شديم که چطور با اين فراواني علم، خود ما اين طور اين آيه را نفهميديم. گفتيم: فردا شب ايشان کدام آيه را مي‌خواهد طرح بکند. دوباره همين آيه را خواند. مطالب عميق‌تر از ديشب را بیان فرمود. سي شب هر شب اين آيه را بهتر از شب قبل بیان می‌كرد.