‌‌‌ نشسته اند ملائک به روی بام جواد پیمبران همگی بنده ی غلام جواد شدم جواد پس از این به احترامِ جواد که بهتر از همه ی نام‌هاست نامِ جواد جواد مرهم درد بدون تسکین است چقدر نام جواد الائمه شیرین است شدی جواد که ماهم فقیر تو باشیم فقیر های، میانِ مسیر تو باشیم شدی بزرگ که ماهم حقیر تو باشیم خدا کند که همیشه، اسیرِ تو باشیم کسی غریب تر از تو نبوده است اصلاً غریب خانه ی خود بوده ای بمیرم من شهید کرد تو را، زهرِ فتنه ی یک زن شهادت تو شبیه است به امام حسن چه کرد با جگرِ پاره ی تو، همسر تو نگاه کن که چقدر زخم کرده پیکر تو میانِ حجره نمانده، کسی کنارِ تنش نبود هیچ کسی وقتِ دست و پا زدنش چه کرده زهر هلاهل که خشک شد دهنش چرا به گوش کنیزان نمی رسد سخنش! کسی به خواسته ی آخرش جواب نداد چرا کسی به جواد الائمه آب نداد ؟!؟! کنیز های تو، بر حقّ تان جفا کردند تو ناله میزدی آنها سر و صدا کردند همه تو را به روی بام ها رها کردند اما کبوتران همه روی تو بال وا کردند شنیده ام بدنت زیر آفتاب نبود و اهل بیت تو در مجلس شراب نبود تنِ حسین هم افتاده بود در گودال! چه سخت حضرت ارباب رفته بود از حال تن حسین هم افتاده بود در گودال! تنش به زیر سُم اسب رفت و شد پایمال برای غارت جسمِ حسین شد جنجال چو دید زینبش از رویِ تل برفت از حال حسین در ته گودال، دست و پا میزد حسین عمّه ی سادات را صدا میزد‌ ‌‌ ‌ سلام الله علیه 🏴 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌