┅═✧❁🥀❁✧═┅ ✨ قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبينُكَ، وَاخْتَلَفَتْ بِالْإِنْقِباضِ وَالْإِنْبِساطِ شِمالُكَ وَيَمينُكَ تُديرُ طَرْفاً خَفِيّاً إِلى رَحْلِكَ وَبَيْتِكَ، وَقَدْ شَغَلْتَ بِنَفْسِكَ عَنْ وُلْدِكَ وَأَهاليكَ عرق مرگ بر پيشانيت نشست. و راست و چپ بدن مباركت را با جمع كردن و گشودن جابجا مى‏ كردى و با گوشه چشم به خيام و حرمت نگاه مى‏ كردى، و مصيبتى كه بر تو وارد مى‏ شد تو را از فرزندان و اهل بيتت به خود مشغول ساخته بود، 📓فرازی از زیارت ناحیه مقدسه •●🥀•●🥀•● 🏴 آخرین نگاه 🥀امان از آن لحظه در گودی قتلگاه که سیدالشهدا نگاهی به خیام‌ انداختند و قلبشان گرفت ... بعد از من نه عباسی و نه علی اکبری...در خیمه ها نیست... و در این ساعات چه می‌گذرد در دل زينب... ➖مهلا مهلا یابن زهرا!...حسین جانم! برادرم!... 🥀 و چه گذشت بر امامی که غیرت بود...پدر بود...برادر بود.... جنگ را باید به جان می خرید و از خیام حفاظت میکرد...اما چگونه؟!.... 🥀 و این تلاطم قلب مولا بود که یک چشم به خیام داشت و چشم دیگری میدان... اما سایه مولا بالای سرشان بود هنوز.... ┅═✧❁🥀❁✧═┅ https://eitaa.com/safiramin