🔆 عاشق فرارسیدن بهار بودم. زمستانِ ما بسیار سخت بود. پیراهن پلاستیکی که به آن "بشور و بپوش" میگفتیم و ایران، زنِ کِرامت، آن را میدوخت، بدون هرگونه زیرپوش یا روپوش به تن ما بود. بعضی وقتها از شدت سرما، چادر شب یا چادر مادرمان را دورمان میگرفتیم.
🔆 مادرم با چارقَدِ خودش دور سرم را محکم میبست که به تعبیر خودش، باد توی گوشهایم نرود. از شدت سرما دائم در حال دندان گریچ بودیم. مادرم زمستانها مقداری مائده خشک شده که مثل سنگ بود (شلغم پخته شده خشک شده) به ما میداد. جویدن یک شلغم نصف روز طول میکشید. ...
*برشی از کتاب: از چیزی نمیترسیدم
زندگینامه خودنوشت قاسم سلیمانی*
🔅🔅🔅
🔆 حاج قاسم، فرزند سوم از یک خانواده ۷ نفره، بودند. با شرایط اقتصادیای که در روایت خودشون، دیدیم.
🔆 شاید هیچ کس فکر نمیکرد که این کودک از این خانواده معمولی، به چنین جایگاه و مقامی برسه که سرنوشت یک کشور، که حتی تمام منطقه، به او وابسته بشه.
اما اراده خداوند و همت خود حاج قاسم، آینده دیگری رو رقم زدند.
🔆 ما هم خانوادههای معمولی هستیم...
از بین فرزندان ما، کدوم یکی قراره در آینده باعث افتخار کشور بشه؟
فرزند اول؟ دوم؟ پنجم؟
سبک تربیتی ما، صرف نظر از اوضاع مالی، آینده روشنی برای بچهها رقم میزنه؟
🔆 به نظرتون درسته که به خاطر بهانههای زودگذر، از داشتن فرزند بترسیم؟
کی میدونه که در آینده چه اتفاقی میافته؟
و چه کسی جز خداوند از سرنوشت ما و بچههامون آگاهه؟
#حاج_قاسم_عزیز
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@SAGHEBIN