⛔️ غدیر نقطه عطف رسالت، امامت و ولایت در تاریخ اسلام - قسمت چهاردهم - بخش دوم
❌ فاطمه كوشيد سخن بگويد، اما عقده راه گلويش را، همچون سدی پولادين، بسته است، او بايد سخن میگفت، چشمان نسلهای بیشماری به دهان مقدس او دوخته شده است...
آيندگان تشنه حقيقتند و اگر فاطمه سخن نگويد، واقعيت ها، در زير خروارها دشمنی و عداوت مدفون میشود...
ناگهان تمامی عقدهها را در آهی جانگداز میپيچد و با تمام وجود، از سينه خارج میكند...
آشوبی در مسجد به پا میشود...
صدای شيون ستونهای مسجد را به لرزه در آورده است...
گویی فاطمه تمام سخن خود را در قالب آهی بيان كرد، مردمی كه خود، فاطمه را در سرمای تلخ و گزنده تنهایی رها كرده اند، حتی از ناله جانسوز فاطمه بیتاب شده اند. مردمکهای لرزان چشمها، به پرده خيره شده است، خاطره پيامبر، با آمدن فاطمه یک بار ديگر، در ذهن تكيده مردم تكرار شده است...
فاطمه، لختی سكوت كرد تا ناله ها اندکی فروكش كند و صدای هق هق گريه در گلو ها خفه شود و آنگاه با زيبایی و بلاغت تمام، سخن خود را آغاز كرد، حمد و ستايش خدای را به جای آورد و بر پدر بزرگوارش، سلام و درود فرستاد و سپس از فلسفه احكام سخن گفت...
❌ ديگر ترديدی برای مردم باقی نمانده بود، بیشک اين نوای ملكوتی و سخنان پيامبر بود كه از حنجره زخم خورده فاطمه خارج میشد، آن چنان عالمانه سخن میگفت كه همگان دريافتند فاطمه از اقيانوس بيكران علم الهی سخن میگويد...
🔸 ادامه در بخش سوم
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️
#حبیب_الله_یوسفی