آدمهای مهربان را دوست دارم
آدمهای گرم و صمیمی
آدمهای بی ریا و ساده
آدمهایی که میتوانی کنارشان خودت باشی
بی نگرانی از سرزنشهای مدام...
همانهایی که همیشه لبخند میزنند
حسادت و بی محلی نمی کنند
زیبا صحبت میکنند
و تو دلخوش به بودنشان هستی...
همانها که لحظههای کنارشان بودن
سرشار از لطافت هوای بارانی است
سرشار از حس همدلی
و به دور از رنگها و نیرنگ ها
به دور از امر و نهی ها
همراهانه غم چشم هایت را میفهمند
و بارها میگویند:
بگو من برایت چه کار کنم؟
همانها که خانهی قلبشان
شبیه یک کلبهی جنگلی است
ساده و دلنشین
گرم و خوش عطر
هیجان انگیز و سبز
و همیشه درست وسط تمام تنهایی ها
و شلوغی ها
تو را به یک فنجان چای تازه دم
آرامش بخشِ رفاقت دعوت میکنند...
همانهایی که در لحظههای اندوه
دست تو را به گرمی می فشارند
و اوقات نگرانی ات را
با دلگرمی پر میکنند
و کسی نمیداند
چه لطف بزرگی در حق دل تنگ تو میکنند
درحالیکه دل خودشان پر از دردهای ناگفته است...
همانها که تنها ادعای رفاقت نمیکنند
با معرفت تا پایان راه میمانند
و پایان راه
یعنی آستانه بهشت خدا...
همانها که انعکاس همهی خوبیهای دنیا هستند...
همانها که یاد لطافت لبخند
و بزرگواری روح
و زیبایی نیت های خوبشان
در کنج دلت تا ابد باقی خواهند ماند...
دارید از این رفیقها که بی حساب
معرفت به خرج میدهند و با خدای بالاسر حسابش میکنند...؟
اگر دارید، خیلی هوای دلش را داشته باشید.
آن بیرون سرمای عجیبی کمین کرده
دلها را از هم دور کند...
دست دوستیهای نابتان را به خاطر این
غرور بی خاصیت رها نکنید...
#سحر_شهریاری