هدایت شده از قنوت قلم
11.98M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
تیغ ِ آفتاب و گرمای بی انتهای روز ناگزیرمان کرده شب ها را تا طلوعِ آفتاب راه برویم صفایِ نیمه شبِ مشایه چیز دیگریست... حال و هوای نمازِ شب خوان ها گعده ی موکب داران کنار بساطِ قهوه سوسویِ ستاره ها نوحه‌های عربی که نجوا گونه پخش میشوند و صدای یکدست قدم‌هایی که به یک سمت می‌روند، پراکنده نیستند کوتاه و بلند نیستند، هم‌آهنگ شده‌اند و در هر حرکت حسین حسین میگویند... سرهایی که به زیر افتاده و اشک‌هایی که در سکوت جاری میشوند... با خودم فکر میکنم شب‌ها حتما دختر علی به مسیر مشایه می‌آید صورت بچه های کوچک را نوازش میکند به پیاده ها خداقوت می‌گوید و در جمع موکب های زنانه صلوات می‌فرستد، باز هم پرستاری میکند دختر علی در تمام راه اوست که تا خود صبح دلشوره دارد کدام زائر مریض میشود و کدام درمانده از درد پا... خودش این روزها را به طعم محبت و احترام در مسیر نه، به رنج اسارت چشیده... میداند و برایمان دعا می‌کند دختر علی ‌‌‌‌‌‌ دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam