🔴 آیتالله مؤمن در کتاب خاطراتش در این باره میگوید:
* یک دوره به خاطر دارم که آقای دکتر حسن روحانی در درس رسائل بنده که مبحث برائت و اشتغال را میگفتم، شرکت کردند.
یکی از برادران خوشفهم که قبلاً مبحث برائت و اشتغال کتاب رسائل را خوانده بود، مجدداً در درس بنده شرکت کرد و به ما انس گرفت و استصحاب را که نزد اساتید معروف میرفت، رها کرد و به درس من آمد. آن سال تا آخر سال مشغول برائت و استصحاب بودیم تا اینکه آقای حسن روحانی که با آقای ناظمزاده هم بحث بود، با هم تبانی کردند که در درس رسائل بنده شرکت نکنند! هدفشان این بود که با این کار مرا وادار کنند که از ابتدای مبحث «قطع و ظن» برای آنان تدریس کنم. تصورشان این بود که با تعطیل کردن درس، درس تشکیل نخواهد شد و یا اگر هم بشود، شاگردی که بنده به او دلگرم باشم، نخواهد داشت. من هم عذر آوردم که آقای محترمی در درس ما شرکت میکند که استصحاب را نزد دیگران میخوانده و رها کرده و نزد ما آمده است؛ لذا باید خودم را با برنامهی ایشان تنظیم کنم. آن دو بزرگوار هم ابراز کردند که ما شرکت نمیکنیم! گفتم: مختارید! چند روز درس استصحاب را برای همان یک طلبه میگفتم. آقای روحانی و ناظمزاده وقتی دیدند که حریف ما نشدند، مجدداً در درس ما شرکت کردند. آقای روحانی یکبار به بنده گفت: شما به خاطر دقتی که در مقام تدریس دارید، ما را به خودتان و این شیوهی تدریس عادت دادهاید و طوری شده است که ما به هر درس دیگری که میرویم، نمیپسندیم.»
✅
eitaa.com/sharehnews