«الان وقتش نیست»
توی خیابان قریب به سمت آزادی ، پشت چراغ قرمز ایستادیم.
سمت راستمان یک ماشین ایستاد که سرنشینانش دو پسر جوان بودند.
صدای بلند موزیک خیلی واضح از توی ماشین شنیده میشد.فکر کردم الان بهترین فرصت برای ارشاد این دونفر است،تا آمدم دهان باز کنم و بِهِشان تذکر بدهم،
گفتی:مهدی!
لحن صدایت را از بَر بودم.
اینطور که صدایم میکردی، معنی اش این بود که سکوت کن.
نگاهت کردم.
با حرکت چشم و اَبرویت آرامم کردی:
الان وقتش نیست، بریم....
نقل از:
رزمنده جانباز داوود جعفری(مهدی)،
سردار سلیمانی از دریچه خاطرات، فکه۲۰۲
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299