شهید مدرس غالبا نامه هایی كه مینوشت، روی كاغذ پاكت تنباكو و كاغذهایی بود كه آن روزگار، قند در آن میپیچیدند. یكی از وزیران نامهای از مدرس دریافت داشته و آن را اهانت به خود دانسته بود. روزی یكی از آشنایان مدرس آمد و یك بسته كاغذ آورده به مدرس گفت: جناب وزیر این كاغذها را فرستادهاند كه حضرت آقا مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند.
مدرس گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن كاغذهای مرغوب خودت را بیاور.
فرزند مدرس فوری بستهای كاغذ آورد. مدرس به آن شخص گفت: آن بسته كاغذ وزیر را بردار و این كاغذها را هم روی آن بگذار. سپس روی تكه كاغذ قند نوشت: جناب وزیر! كاغذ سفید فراوان است ولی لیاقت تو بیشتر از این كاغذ كه روی آن نوشتهام نیست.
🌐 @sahebzaman_dosetdaeam