💠 جهانگيرخان قشقایی فرزند محمدخان، از ايل قشقایی طايفه دره شوری تيره جانبازلو، از ساكنان وردشت سميرم، در حدود سال ۱۲۴۳ق متولد شد. خان يك ايل باشی ، صاحب قدرت و مكنت و پول و زمين و خدم و حشم. چهل سال هم از عمرت گذشته باشد. اما به يكباره همه را رها كنی و به بشوی يك طلبه ساده حوزه . اما جهانگيرخان اين انتخاب بزرگ را كرد . از آن روز كه در اصفهان به طور اتفاقی استاد سخن، همای شيرازی را ديد انگار گمشده اش را بعد از ۴۰ سال يافته بود . آری استاد شيرازی كه سخن گفت گويا نسيم فيض الهی بود كه وزيدن گرفت و خفته را از خواب شيرين برانگيخت . چه گفتند و چه شنيدند را نمی دانيم اما جهانگيرخان از آن روز ترك ديار كرد و يكسره همت بر تحصيل علم و تهذيب كرد و شد آنچه لايقش بود . زود استاد شد و خوب . آيت الله بروجردی ، مرحوم نخودكی ، حاج آقا رحيم ارباب شاگردهای درس فلسفه او بودند. او تا آخر عمر لباس ساده ايلياتيش را عوض نكرد . برخورد ايشان با كسی كه دچار كار زشت و منكری شده بود بسيار رئوفانه بود به طوری كه وقتی فردی شارب الخمر را به مدرسه صدر اصفهان آورده بودند ، ايشان بعد از هشياری وی او را اندرز حكيمانه داده ، به موعظه اش پرداختند و او را به راه راست هدايت كردند . وی سرانجام در شب ۱۳ رمضان ۱۳۲۸ ق در اصفهان در سن ۸۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به سوی محبوب شتافت.