وقتی میخواستند قرآن را به ما هدیه کنند، رفتم جلو و به ایشان گفتم:
《داییِ شهید، شهیدِ انقلابه، عموش هم شهیدِ جنگه؛ خودِ شهید هم که تو سوریه به شهادت رسیده؛ دعا کنید که بچههام برن و قدس رو آزاد کنند!》
آقا لبخندی زدند و فرمودند:
《براشون دعای مجاهدت میکنم!》
راوی همسر شهید
#محمد_بلباسی
برشی از کتاب " برای زینأب"