نوجوون که بودم بابام همینجوری در اتاقم رو باز میکرد میومد تو. یه بار یه برگه نوشتم زدم رو در اتاق: «حرمت پیر مغان بر همه کس واجب است/سرزده داخل مشو، میکده حمام نیست»
دفعه بعد دوباره درو بیهوا باز کرد دیدم برگههه تو دستشه میگه: این شعر از کیه؟ چه قشنگه!