🔮روایت فتح🔮 مصطفی باوجود مشغله ای که داشت، اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد👌 یه روز که منزل پدربزرگ بود بعد از ناهار، مشغول شستن ظرفها میشه عمه‌ی مصطفی اصرار میکنه بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم🍽 مصطفی با لحن طنز همیشگی میگه عمه بعدا اومد ، بگو ظرف هم می شست😊 ☘تعجیل درظهور امام زمان (عج) و شادی اروح اموات و شهدا صلوات🌸 ☘ لطفا انتشار این پست درصورت تمایل همراه با صلواتی بر محمدو ال محمد 🌸باشد. 💎@sahebzamanchanel 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃