فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز ماندن بدن شهید محمدرضا شفیعی بعد ۱۶سال صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود،ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم! مرحومه فاطمه نادری درباره پیکر پسرش می‌گوید: او دو فرق در سرش داشت و به او می‌گفتم محمدرضا تو دو تا زن می‌گیری.تا دیدمش گفتم قربانت بروم تو یک زن هم نگرفتی.آنجا فرق سرش کاملاً مشخص و دندان‌های شکسته‌اش به‌خوبی قابل مشاهده بود. دندان‌هایش شکسته بود چون به او می‌گویند به امام خمینی فحش بده و او نمی‌دهد و به صدام فحش می‌دهد. گفته بود می‌دانم شهید می‌شوم،چرا به امام فحش بدهم که او را کتک می‌زنند و چند تا از دندان‌هایش می‌شکند. شکمش هم همانطور پاره بودوکفنش خونابه داشت. مراسم باشکوهی برگزار شد و همرزمش حاج حسین کاجی شهید را در قبر گذاشت.او بعد‌ها به مادر شهید می‌گوید: «شما می‌دانید چرا بدن او سالم است؟» مادر شهید می‌گوید:از بس خوب و باخدا بود،هیچ وقت نماز شب او ترک نمی‌شد مداومت بر غسل جمعه داشت؛دائماً با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می‌شد شهید با دست اشک‌هایش را به بدنش می‌مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می‌آوردند،ایشان آب را نمی‌خورد و آن را برای غسل نگه می‌داشت.