🌸🍃🌸 💐علامه محمد تقی مجلسی نقل می کند در جوانی طالب دعا و یاد خدا بودم که شبی بین خواب و بیداری مولایم حجه بن الحسن(عج) را در مسجد جامع قدیم اصفهان دیدم ایستاده اند. بعد از تعظیم و سلام مسائلی را از حضرت سئوال کردم و ایشان جواب فرمودند تا اینکه عرض کردم همیشه برایم میسر نیست که حضورتان شرفیات شوم، از این رو کتابی معرفی کنید که پیوسته به آن عمل کنم، فرمودند کتابی را به مولا محمد تاج داده ام به تو بدهد،🌺 در آن حالت متوجه شدم که او را می شناسم، سپس فرمود برو و بستان، در همان عالم خواب کتاب خطی که دعا بود را گرفتم و بوسیدم و بر دیدگانم نهادم . خدمت امام زمان (عج) برگشتم که ناگهان از خواب بیدار شدم و کتاب را نزد خود نیافتم و به خاطر از دست دادن کتاب تا صبح گریه کردم، بعد از نماز به ذهنم آمد که شاید محمد تاج همان شیخ بهایی (ره) باشد به محل تدریس ایشان رفتم، دیدم در حال مقابله علمی صحیفه سجادیه می باشد. خوابم را تعریف کردم در حالی که گریان بودم و ایشان مرا به علوم الهی بشارت دادند، اما با سخنان ایشان آرامش نیافتم، از محضرش خارج شدم که به دلم افتاد به سمتی بروم که حضرت را در خواب دیدم، وقتی به دارالبطیخ رسیدم مرد صالحی بنام حسن آقا ملقب به تاج را یافتم به او سلام کردم وی به من گفت که تعدادی کتاب وقفی در اختیار من است، که تو شرایط وقف را رعایت می کنی بیا و این کتابها را ببین و هر کدام را خواستی بردار، همراه او به کتابخانه اش رفتم و اولین کتابی که به من داد همانی بود که در رویا دیده بودم، به گریه افتادم و گفتم همین مرا بس است. و به برکت این هدیه حضرت صاحب الزمان(عج) صحیفه سجادیه همانند خورشید فروزان در تمامی خانه ها بویژه منازل مردم اصفهان وارد شد. و اکثر مردم جزء صلحا و اهل دعا قرار گرفتند و بسیاری از آنها مستجاب الدعوه شدند.🌷 @sahifehsajjadieh1 🌸🍃🌸