امامِ بعد از عاشورا
(۱۱)
فولادین و محرمِ اسرار!
روابط امام سجاد علیه السلام با شیعیان متوسط و معمولی همان روابط با عامه مردم بود ولی کیفیت عمل ایشان با شیعیان خاص متفاوت بود. آنچه را امام علیه السلام از معارف اهل بیت علیهم السلام و اسرار رشته امامت، چه معنوی، فکری، چه سیاسی اجتماعی تشکیلاتی و شیعی در اختیار داشتند در اختیار ایشان قرار داده و سازندگی تمام و کمال آنها شیوه حضرت بود.
شیعیان خاصی مثل امِّ الطّویل، سعید بن مسیّب، جُبَیربن مُطعم ( یا به نقلی پسر ایشان) و ابو حمزه ثمالی که دست پرورده ایشان بودند، نقش رابط امام علیه السلام و سایر شیعیان را به عهده داشتند.
بعضی مثل امِّ الطّویل از لوطی های زمان به نظر می رسید. لباس های بلند می پوشید، لُبان _ کندر_ می جوید و بلند بلند و با ناز حرف می زد، شخصیتی قوی و در تیپ ظاهری هم جزء افراد مظلوم گوشه نشین گردن کج نبود. باب امام بود یعنی رابط بین امام علیه السلام و شیعیان. امام علیه السلام می آمدند مسجد مدینه؛ با مردم حرف می زدند و سوال های مردم را جواب می دادند. اما برخی سوال ها از طرف کسانی مطرح می شد که این افراد نمی توانستند بیایند مسجد و با امام علیه السلام مستقیم ارتباط بگیرند. نیاز به رابط بود. لازم بود یک نفر جای دیگری دور از چشم مامورین دستگاه خلافت عبدالملک، آن شخص را ببیند بعد آرام آرام و شبیه لوطی ها، بی خیال و بی هوا برسد نزد امام علیه السلام و آهسته آن مطلب را به امام علیه السلام بگوید. این یعنی باب. همه اسرار امام علیه السلام در مشت این مرد بود و رابط بین امام علیه السلام و دیگران بود. عاقبت هم حجاج دست ها و پاها و زبانش را قطع و بعد او را کشت. امام سجاد علیه السلام در آن شرایط خفقان، این چنین شیعیانی پرورش می داد وقتی چون فولاد محکم و استوار می شدند آنها را به جان فکر غافل و مغز نادان مردم می انداخت تا مردم را آ گاه کنند.
خلاصه برداری و بازنویسی از کتاب حماسه امام سجاد علیه السلام / صص۱۳۰_۱۳۴
◾️مرکز تخصصی صحیفه سجادیه◼️
https://eitaa.com/sahyfeh