روز هشتم
✅علی اکبر نخستین شهید بنیهاشم در کربلاست.
✅ رسم پیامبر و امیرمؤمنان و امام حسن(ع) در جنگها این بود که فامیل خود را اول میفرستادند؛ اما یاران باوفای امام حسین(ع) در کربلا اجاره ندادند اهلبیت او به میدان بروند.
✅ پس از شهادت یاران، علی به دفاع از پدر به سوی دشمن رفت.
✅قبلاً برای او اماننامه آورده بودند ولی او نپذیرفت.
✅امان از سوی بنیامیه بود زیرا لیلی مادر علی، دختر میمونه دختر ابوسفیان بود پس از طرق مادر نسبت نزدیکی با یزید داشتند.
دعا رجل من أهل الشام علي بن حسين الأكبر و أمه آمنة بنت أبي مرة بن عروة بن مسعود الثقفي و أمها بنت أبيسفيان بن حرب فقال: إن لك بأمير المؤمنين قرابة و رحماً فإن شئت أمناك و امض حيث ما أحببت فقال: أما والله لقرابة رسول الله كانت أولى أن ترعى من قرابة أبي سفيان. ثم كَرّ عليه و هو يقول: أنا علي بن حسين بن علي... نحن و رب البيت اولى بالنبي
📚(طبقات ابنسعد).
✅بنا به نقل ابومخنف این رجز را چند بار تکرار کرد که مرة بن منقذ با نیزه بر او حملهور شد. بقیه هم دور او را گرفتند و هر کسی او را ضربتی زد.
✅حمید بن مسلم گوید شنیدم که حسین(ع) بر بالین پسرش میگفت: قتل الله قوماَ قتلوك يا بنى! ما اجراهم على الرحمن، و على انتهاك حرمة الرسول! على الدنيا بعدك العفاء .
📚(طبری، 446/5)
📚ابوالفرج در مقاتل (ص116) افزودهای دارد که حسین(ع) گریست و فرمود: خدایا شاهد باش که شبیه پیامبر به سوی اینان رفت. پس از قدری نبرد نزد پدر برگشت و از تشنگی گلایه کرد و امام او را به صبر توصیه فرمود و فرمود به زودی از دست جدّت سیراب خواهی شد. علی رفت و در آستانه شهادت صدا زد که ای پدر! خداحافظ؛ اکنون این رسولالله است که سلام میرساند و میگوید شتاب کن.