🔰 از امام چه بخواهیم؟ 🔷🔹 مسأله‏ ى انتظار ما از حجت مسأله‏ ى توسل را توضيح مى‏ دهد. 🔹 اين درست كه ما آن‏ها را شفيع و همراه طلب خود ساخته‏ ايم و حتى نمك طعام و رنج فرزندان مان را با آن‏ها در ميان مى‏ گذاريم 🔹 و اين درست است كه ما جز از اين‏ها نمى‏ خواهيم 🔹 ولى درست‏ ترين اين است كه از اين‏ها جز خودشان را نخواهيم و از آن‏هابراى رسيدن به بت‏ها و عروسك‏ هاى حقير و ناچيزمان استفاده نكنيم 🔹 و اين‏ها را براى رسيدن به اين آرزوهاى كوچك زير پا نگذاريم 🔷🔹 تا آن‏جا كه با اشك و سوز بگوييم مهدى جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهى بر مى‏ گردم ... 🔶🔸 راستى به كجا بر مى‏ گرديم؟ به سوى چه كسى و در چه دنياى بزرگ و كوچكى. 🔸ما همه‏ ى اين راه‏ها را تجربه كرده‏ ايم و از همه‏ ى بن‏ بست‏ها زخم خورده‏ ايم تا به اين‏ها روى آورديم. 🔸 حال چگونه با برآورده نشدن خواسته‏ هاى كوچك مان و مستجاب نشدن‏ دعاهاى ريزو درشتمان از اين‏ها بر مى‏ گرديم و با آن‏ها قهر مى‏ كنيم. 🔸 اگر ما به خاطر اين خواسته‏ ها از اولياء خود بريديم و حتى در دلمان بر آن‏ها خرده گرفتيم، معلوم مى‏ شود كه ما اين خواسته‏ ها را از آن‏ها ضرورى‏ تر و مهم‏تر مى‏ دانيم و در هنگام تعارض، آن‏ها را زير پا مى‏ گذاريم، و بر آن‏ها مى شوريم 🔸در حالى‏ كه آن‏ها آمده‏ اند تا به من بياموزند كه چگونه با رنج‏ها برخورد كنم و چگونه از نعمت‏ها به غرور و تكاثر نرسم و چگونه در هر موقعيت، موضع‏گيرى مناسب داشته باشم و از بدى‏ ها خوب استفاده كنم و به كوثر دست بيابم. 🔸 چون داشتن امكانات و نعمت‏ها مهم نيست، كه بهره‏ بردارى مناسب و برخورد مهم است. 🔸 زاويه‏ ى ديد و زاويه‏ ى برخورد به من ظرفيت و ظرافت و كوثر و استمرار را مى‏ بخشد. 🔸 من مى‏ خواهم كه آن‏ها براى من بت بسازند و يا بت هايم را تعمير كنند، در حالى كه آن‏ها آمده‏ اند تا مرا از بت پرستى برهانند و بت هايم را با دست خودم بشكنند. 🔸من از آن‏ها نعمت مى‏ خواهم و آن‏ها براى من غنا و خير و استغناء را در نظر گرفته‏ اند. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب وارثان عاشورا، صفحه ۴۱ استاد صفایی حائری