#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 51: نکات تفسیری آیه 40 سوره نازعات
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى
و اما کسی که از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛
۱ - حاضران در قیامت، به دو دسته متمایزِ طغیان گران و خداترسان دور از هوا و هوس، تقسیم خواهند شد. (فأمّا من طغى ... و أمّا من خاف مقام ربّه)
۲ - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قیامت، کردار خویش را به یاد آورده و جزاى آن را خواهند دید. (یوم یتذکّر ... و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى)
۳ - هراس از مقام ربوبى خداوند و عظمت آن، احساسى شایسته و ارزشى والا است. (و أمّا من خاف مقام ربّه) «مقام» اسم مکان است و «مقام ربّه»; یعنى، منزلت و مقامى که خداوند - به وصف ربوبیت - دارا است.
۴ - فرجام مخالفت با خداوند، هولناک و هراس انگیز است. (و أمّا من خاف مقام ربّه) مقام خداوند، همان منزلت وصفى است که مبدأ رحمت و عذاب مى باشد. ترس از آن مقام، همواره قرین ترس از عواقب مخالفت با خداوند است.
۵ - توجّه به ربوبیت خداوند، مایه هراس از فرجام مخالفت با او است. (و أمّا من خاف مقام ربّه)
۶ - سرنوشت انسان در آخرت، وابسته به کردار و خصلت هاى او در دنیا است. (و ءاثر الحیوة الدنیا ... خاف مقام ربّه)
۷ - جایگاه حضور نزد خداوند، مقامى رعب آور و شایسته دغدغه ی خاطر (و أمّا من خاف مقام ربّه) «مقام ربّه»، ممکن است به معناى «محضر پروردگار» باشد; یعنى، مقامى که خداوند براى حسابرسى بندگان، آنان را در آن مقام قرار مى دهد. این مقام، گرچه مستند به بندگان است; ولى چون آنان به فرمان خداوند در آن مقام قرار گرفته اند، عنوان «مقام ربّه» بر آن منطبق است.
۸ - ضرورت بیم داشتن از حسابرسى اعمال (و أمّا من خاف مقام ربّه)
۹ - خداوند، مراقب و مدبر انسان ها است. (مقام ربّه)
۱۰ - توجّه به وابستگى همه چیز به تدبیر خداوند، زمینه ساز ترس و نگرانى از فرجام کارها است. (و أمّا من خاف مقام ربّه)
۱۱ - ترس از خداوند، بازدارنده انسان از سرکشى در برابر او است. (فأمّا من طغى ... و أمّا من خاف مقام ربّه) تقابل طغیان گران و خداترسان در فرجام خویش، گویاى ناسازگارى خداترسى با طغیان گرى است.
۱۲ - خداترسان، از دل بستگى شدید به دنیا مبرّا هستند. (و ءاثر الحیوة الدنیا ... و أمّا من خاف مقام ربّه)
۱۳ - لزوم بازداشتن خویشتن از تمایلات و خواسته هاى ناروا (و نهى النفس عن الهوى) نفس هر انسان، خود او است و خواسته نفس انسان از وى، تعبیرى مجازى است; گویا شخص فرمان خودش را اطاعت مى کند. «هوى» مصدر، به معناى مفعول است; یعنى، آنچه محبوب نفس است. البته متعارف این است که کلمه «هوى» تنها در مورد خواسته هاى ناروا به کار رود.
۱۴ - خداترسى، مانع هواپرستى است. (و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى) ترتیبى که در ذکر خداترسى و نهى از هواى نفس مراعات شده، حاکى از ترتّب حقیقى آن دو است.
۱۵ - انسان، بر مهار نفس خویش از هوس هاى ناروا، توانا است. (و نهى النفس عن الهوى)
۱۶ - ربوبیت خداوند، مقتضى برخوردى سخت با هواپرستان (خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى) در آیه شریفه ترس هر کس از ربوبیت خداوند، مقدمه نهى خود از هوا و هوس قرار داده شده است. بنابراین هواپرستان، باید از خداوند به دلیل ربوبیت او، هراس داشته باشند.
۱۷ - هواى نفس، زمینه ساز گرفتارى به کیفر الهى (من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى)
۱۸ - رهایى از هواى نفس، از میان برنده روحیه طغیان گرى است. (فأمّا من طغى ... و أمّا من ... و نهى النفس عن الهوى)
۱۹ - ترجیح دهندگان دنیا بر آخرت، پیروان هواى نفس خویش اند. (و ءاثر الحیوة الدنیا ... و أمّا من ... نهى النفس عن الهوى)