🍃از پدر مهربان ترم بارها به کمین نفس خوردم و با ضربۀ او به زمین خوردم، اما باز هم درس عبرت نگرفتم و از همان سوراخ بارها و بارها گزیده شدم. بارها دیدم و فهمیدم که سختی‌ها از کمین‌گاه‌های اصلی نفس اماره است و یقین کردم که به تنهایی نمی‌توانم در دل سختی‌ها با نفس مبارزه کنم، ولی باز هم وقتی مشکلی پیش آمد، از تو حل مشکل را خواستم، نه توان مبارزه با نفس را. بارها پس از عبور یک مشکل از متن زندگی، خودم را از این جا رانده و از آن جا مانده دیدم، نه تو را به دست آوردم و نه ظرف صبرم بزرگ شد؛ اما باز هم در خم کوچۀ مشکلات باقی مانده‌ام و از آن عبور نمی‌کنم. خودم از خودم خسته‌ام؛ ولی التماس می‌کنم تو از من خسته نشو! شبت بخیر از پدر مهربان‌ترم!