🍃حضرت آسمان
بعد از چند روز منتظر نشستن و چشم به در بودن
که آیا در را باز میکنی یا نه
حالا بر گشتهام به خانهام.
آمدهام ایستادهام در برابر عکسی که از من روی دیوار دلت کوبیدهای.
چرا این عکس این شکلی است؟
باورت میشود که تا امروز
خوب به این عکس نگاه نکرده بودم؟
در این که این عکس، عکس من است، تردیدی ندارم
امّا چرا شبیه من نیست؟
مگر عکس هر کسی، نباید شبیه خودش باشد؟
تو که اشتباه نمیکنی.
نامم را زیر عکسم نوشتهای.
پس حتماً عکس، عکس من است.
ولی چرا این قدر تفاوت؟
مثل همیشه پاسخ تو به من، سکوت است
پس باید خودم فکر کنم
تا راز این تفاوت را بیابم.
بگذار کمی فکر کنم.
فهمیدم.
این، عکسِ حالای من نیست.
تو عکس منِ محبوبت را گذاشتهای روی دیوار دلت.
با تماشای این عکس میشود فهمید
که تو مرا چگونه باشم بیشتر دوست داری.
چه قدر ساده فکر میکردم در بارۀ تو.
خیال میکردم این عکسهایی که یکی یکی روی دیوار دلت گذاشتهای
کارشان قشنگ کردن خانۀ دل توست
درست مثل کاری که ما با خانههایمان میکنیم.
امّا حالا فهمیدهام که این عکسها
ما را آن طور که تو دوست داری نشان میدهند.
با تماشای این عکسها
چه راحت میشود راه آسمان را پیدا کرد.
من از خودم فراریام
امّا این عکس را دوست دارم.
تو همۀ آرزوهای مرا در این عکس جمع کردهای.
چه قدر خوشحالم که تو میدانی
من آرزویی جز شبیه این عکس شدن در سرم نیست.
این عکس را در جایی جز خانۀ دل تو نمیشود پیدا کرد.
حالا فهمیدهام چرا وقتی که میخواستم بروم
هر چه کردم، نشد این عکس را از روی دیوار دلت بردارم.
هر کسی به دنبال راه آسمان است
باید بیاید در دل تو و عکسش را ببیند.
از هیچ کجا جز خانۀ دلت
نمیشود راه آسمان را آغاز کرد.
سخت در اشتباهاند آنهایی که میخواهند به آسمان برسند تا تو را بیابند
غافل از این که باید تو را یافت تا به آسمان راه یافت.
شبت بخیر حضرت آسمان!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی