🍃ای زمین و آسمان برای تو داشتم به این فکر می‌کردم: چه کنم که دلت را به دست بیاورم تا راضی شوی یک بار به من شب بخیر بگویی؟ من بدم. بدتر از آنی که کسی خیالش را بکند. خواستم قول بدهم که بدی‌هایم را کنار می‌گذارم دیدم ضعیف‌تر از آنم که توان برداشتن بار این عهد را داشته باشم. خواستم بگویم با خوبی‌ها آشتی می‌کنم دیدم فاصله‌ام با خوبی‌ها به قدری زیاد هست که شاید تا به آنها برسم جانم به لب برسد. ولی آقا! امروز برای حسین تو روضه خواندم و گریه کردم. معنای این اشک چیست؟ یعنی امیدی به فاصله گرفتن من از بدی‌ها هست یعنی فاصلۀ خوبی‌ها از من زیاد هم نیست پس یعنی می‌توانم دل ببندم به «به دست آوردن دلت». شنیده‌ام خریدار اشک روضۀ حسینی. درست شنیده‌ام؟ این چند قطره اشک امروزم را چند می‌خری؟ به من بیچاره رحم کن. دار و ندارم همه همین قطره‌های اشک است. گران بخر از من آقا گران بخر. همۀ این قطره‌ها را می‌دهم به تو تو فقط یک شب بخیر بگو به من. بخوانیم صیغۀ بیع و شراء را؟ من گفتم بِعتُ(فروختم) تو گفتی اِشتَرَیتُ(خریدم)؟ باشد، نگو. من این قطره‌ها را جمع می‌کنم. شاید کمی که بیشتر شد بیایی پای معامله. شبت بخیر ای زمین و آسمان برای تو!