🍃غریب هزار و اندی ساله
ما روضۀ اجدادت را که میخوانیم
به غربتشان که میرسیم
نفرین میکنیم جماعتی را که
بودند و غربت را تماشا کردند
بودند و غریبشان کردند
بودند و غریبکُشی کردند.
چقدر بدمان میآید از آنها
وجودمان را بغض و کینهشان پر کرده.
ولی ما عادت کردهایم به خواندن
بلد نیستیم عبرت گرفتن را.
تا دلت بخواهد بلدیم گریستن را
ولی یاد نگرفتهایم نقد خویشتن را.
چه کسی تردید دارد
که تو امروز غریبترینی؟
غربت همۀ اجداد تو روی هم
سه قرن هم طول نکشید
تو بار هزار و اندی سال غربت را
داری به تنهایی به دوش میکشی
ولی چه کسانی تو را غریب نگه داشتهاند؟
و چه کسانی به تماشای غربت تو ایستادهاند؟
میشود به همین اندازه بسنده کنم؟
اجازه میدهی این سؤالها را بیپاسخ رها کنم؟
من که پاسخش را میدانم و تو بهتر از من.
دیگر چه نیازی به امتداد این سؤال؟
جوابش بماند پیش من و تو.
فقط کمکم کن.
وقتی به این فکر میکنم که تماشاچیان غربت
در زمانهای وارد صف غریبکُشها شدند
تنم میلرزد.
به تماشا ایستادن غربت کجا
ایستادن در برابر غریب کجا؟
با این فکر و خیالها
باز هم شبم شد
از آن شبهای ترسناک.
کمی آرامم کن به خاطر خدا.
شبت بخیر غریب هزار و اندی ساله!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی