🍃آخرت آبادم هر کجا آباد است، به عشق آباد است. هر کجا بیشتر آباد است یا عاشق‌های بیشتری دارد یا یک عاشق دارد، امّا همین یک عاشق به اندازۀ چند صد و یا چند هزار عاشق، عشق دارد. بدون عشق، آبادی را نمی‌شود حتی خیال کرد. هر کجا نام آبادی داشت و عشقی در آن نبود واژۀ آباد را از روی آن بردارید و به جایش «خراب» را بگذارید. آبادی خانه، به عشقی است که از در و دیوارش می‌بارد. اگر کسی در کاخی زندگی می‌کرد که بوی عشق در آن نپیچیده بود خانه‌خراب گفتن به او اهانت نیست، عین واقعیت است و اگر کسی در خرابه‌ای زندگی می‌کرد که سقفی روی سرش نبود ولی خشت‌های خرابه بوی عشق می‌دادند دعا برای آباد شدن خانه‌اش، لغو است زیرا خانه‌‌آبادتر از او کسی نیست. در دنیا هر چه در آرزوها وجود دارد اگر در زندگی کسی بود نمی‌شود در بارۀ او گفت دنیایش آباد است باید به عشقی که از این دنیا فوران می‌کند نگاه کرد اگر بود، دنیایش آباد و اگر نبود دنیایش ویران است. دنیا را فقط عشق، آباد می‌کند. در دنیا هر چه بلا و مصیبت که در خیال بگنجد اگر در زندگی کسی بود نکند در باره‌ا‌ش بگوییم دنیایی خراب دارد شاید او عاشق باشد که اگر باشد آبادترین دنیا را دارد. من این باورها را در زندگی عاشقان زمینی دیده‌ام. آنها آبادی و ویرانی دنیا و زندگی را تنها با عشق تفسیر می‌کنند. آقا! وقتی که دنیا با عشق آباد می‌شود می‌شود بدون عشق آخرتی آباد داشت؟ آبادی آخرت، یک سنگ محک بیشتر ندارد و آن هم عشق است. هر کسی می‌خواهد بداند آخرتش آباد است یا نه یک لحظه به دل خویش نگاه کند اگر دلش به عشق تو آباد باشد آخرتش نیز آباد خواهد بود و گرنه، نه. می‌ترسم به دلم نگاه کنم؛ حتّی برای یک لحظه اگر نگاه کردم و خبری از عشق تو نبود با آخرت خرابی که در انتظارم نشسته است، چه کار کنم؟ راهی هست برای شکستن آن سنگ محک؟ دوباره ترسم از عاشق نبودن بیشتر و بیشتر شد. چگونه التماس کنم تا زودتر و زودتر عاشقم کنی؟ شبت بخیر آخرت آبادم!