دلتنگی...
درست از جایی شروع می شود...
که فکرش را هم نمی کنی!
دلتنگی...
نه زمان می شناسد...
نه مکان!
نه یار می شناسد...
نه دیار!
درست وقتی سراغت می آید...
که در اوج نیازی و...
دلت را آشوب می کند!
می تازد و ناز می کند...
هِی این طرف و آن طرف می کشاند و...
درست وقتی دست از سرت بر می دارد...
که دیگر هیچ امیدی نداری
دارد دیر می شود...
دارد طولانی می شود...
دارد سخت می گذرد...
دارد بلوا می کند...
دارم رسوا می شوم
این عاشق...
به یک نگاه کریمانه ات
نیاز دارد
حضرت ارباب
بطلب کربلا...