دلخوشم به آن لحظه که می‌ایستم؛ تو میکنی و زیر و بمِ مرا، با یک نگاه لبخندی گوشه ی می‌نشیند می‌گویی: ارفع راسک! بلند کن را ما تو را برای جدا کردیم...