✍ میگفت ؛
هیچوقت از رحمت خدا ناامید نشید
یه زنی اومد پیش حضرت موسی علیهالسلام
گفت برام دعا کن بچه دار بشم
حضرت دست به دعا شد اما ندا اومد ما اون زن رو عقیم آفریدیم
مدتی گذشت باز درخواست کرد و باز همین جواب تا اینکه چندسال بعد حضرت موسی همون زن رو همراه بچه ای تو بغلش دید
رفت جلو و پرسید بچه کیه ، گفت بچه خودمه!
متعجب برگشت
گفت خدایا تو که جواب منو اینطور میدادی ! پ چطور دعای اون زن مستجاب شد!؟
ندا اومد
هربار ما بهش میگفتیم تو عقیمی
میگفت خدام رحیمِ