الله تویی و زِ دلم آگاه تویی
درمانده منم دلیل هر راه تویی 🍃
گر مورچه ای دم زند اندر ته چاه
آگه ز دم مورچه و چاه تویی
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی...
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
هرگز دلم از یاد تو غافل نشود
گر جان بشود مهر تو از دل نشود
افتاده ز روی تو در آیینهی دل
عکسی که به هیچ وجه زائل نشود...