عین همونو یهو ابوبکر گفت
گفت: یا بنت رسول الله حرفاتو زدی؟!
فرمود: بله
گفت: پاسخ مثبت شنیدی؟!
فرمود: نه!!
گفت: ببین اسلام دو قرائت داره یه قرائت، قرائت تو بود، یه قرائت، قرائت من...
اینا به قرائت تو رای ندادن برو تو خونه ات بگیر بشین...
(فکر کردین با آدمهای ساده ای طرف بودیم)
یهو همه ی مسلمونا خیالشون راحت شد عه دو تا قرائت وجود داره
اما زهرای مرضیه فرمود: نمی رم خونه ام بگیرم بشینم
گفت: چی کار می کنی؟!
فرمود: می رم شکایتتون رو به پدرم می کنم... گفت: تو دختر رسول اللهی، تو نور چشم مایی، تو ثمره ی قلب مایی، هرکاری بخوای بکنی آزادی...
این نفهمید زهرا چی گفت...
نفهمید زهرا چه میکنه...
گفت: شما آزادی
چی کار کرد زهرای مرضیه اومد؟!
رفت سر قبر پیغمبر نشست!!