✿🍃🌼🍃🌼🍃🌼✿
#ابراهیـــم
▫در محله ای که ابـراهیـم حضور داشت
علامه محمد تقی جعفری زندگی می کرد.
این علامه بزرگوار اخلاق بسیار خوبی داشت
و اکثر اهـالی را جذب می کرد ابـراهیـم هم
به ایشان علاقه داشت و در جلسات و
هیئت هـایی که در منزل ایشان برگزار می شد
حضور داشت.
⚡جـاذبه شخصیت ابـراهیـم بـاعث شد که
پسر علامه جعفری نیز بسیار به او علاقه مند
و از دوستـان نزدیک او گردید.
ابـراهیـم از محضر این عالم وارسته استفاده
می کرد این ارتباط دو طرفه بود.
علامه هم ابـراهیـم را به عنوان یک جوان
مومن و انقلابی دوست می داشت.
♦زمـانی که ابـراهیـم در عملیات فتح المبین
مجروح شد. علامه جعفری برای ملاقات به
منزل ابـراهیـم آمد و ساعتی مهمـان خانواده
ایشان بود کاری که معمولا برای کسی انجام
نمی داد.
🔹وقتی ابـراهیـم متوجه حضور علامه در
منزل شد. با آن وضیت خواست از جـا بلند
شود و گفت: استـاد شمـا چرا زحمت کشیدید
مـا خوب می شدیم خدمتـان می آمدیم.
علامه جواب دادند:
#وظیفه_مـاست که یه شما سر بزنیم
شمـا
#جـانتـان را در این راه گذاشتید..
💢بعد گفتند: هر بار شما می آمدید و درس
می گرفتید امروز نوبت من است که از شما
درس بگیرم.
ابـراهیـم که خیلی شرمنده شده بود بـا
نـاراحتی گفت: استـاد نفرمایید ما خاک
پـای شمـا هستیم
هرچه داریم از شمـاست...
دعا کنید
#سـربـاز_راه_ولایت_بـاشیم.
❇مـا توی جبهه به خیلی از مسائل یقین
پیدا می کنیم بعد دستش را شبیه یک دایره
کرد و گفت: اگر دنیا مثل این
#کُره باشد
#امـام_زمـان_(عج) مانند این دست های من
به دنیـا احاطه دارد خداوند هم بر تمام دنیا
شاهد و ناظر است.
🎇علامه در سکوت به این تعـابیر عرفـانی
ابـراهیـم فکر می کرد
بعد هم ابـراهیـم شروع به بیان خـاطراتی از
امدادهای غیبی و معجزات کرد.
📚سلام بـر ابـراهیم ۲
https://eitaa.com/salambarebraHem