#بخوانیم|
۴.۳انقلاب؛ (بخش سوم):
🔸 از سال های دهه هفتاد و هشتاد قرن بیستم میلادی تدریجاً یک رویکرد ضد آرمان گرایی و ضد انقلابی که ماهیتاً نئولیبرالی است، بر فضای اندیشه سیاسی غرب سایه افکنده است که مدعی است اساساً انقلاب، واقعیتی شکست خورده است که هیچگاه به اهداف خود دست نمی یابد و در نهایت، موجب ظهور خشونت و دیکتاتوری میگردد؛ و این پرواضح است که وقتی عدهای از شاخهای به شاخهی دیگری از تفکر مدرنیسم می پرند، تا به اهداف خود، که اغلب شعارهایی بظاهر عدالت طلبانه و انسانی را دنبال میکنند، برسند و توجه ندارند که همه اینها در خاک اومانیسم ریشه دوانده اند، ناچارند با شکست و ناموفقیت های خسارت باری که روح و روان آنها را تحتالشعاع قرار میدهد مواجه شوند.
🔸 در این میان
انقلاب دینی نسبت بشر با هستی را دگرگون میکند و آدمی را در مقام مخلوقیت و بندگی الهی کرامت می بخشد و بر پایه این نسبت وجودی و تفکر مبتنی بر آن به تأسیس نظام سیاسی و مناسبات اجتماعی_اقتصادی می پردازد، از این رو امری اساساً متفاوت از عهد مدرن است و طبعاً به آفات انقلابهای مدرن نیز مبتلا نیست. انقلاب اسلامی رگه های پررنگی از یک انقلاب دینی را با خود داشته است و
به میزانی که از حضور و فعالیت این گرایشهای دینی و معنوی آن کاسته شود و بر خصلتهای مدرنیستی آن افزوده شود، آفات انقلابهای مدرنیستی نیز به خودنمایی خواهند پرداخت. بنابراین باید بر وجه دینی و صبغهی معنوی انقلاب همواره تأکید ورزید و در تقویت آن کوشید.
#اصطلاح_شناسی
#واحد_بصیرتی
✅
مدرسه علمیه صالحیه قزوین
🖇
@salehie_qazvin