هدایت شده از معارج
یک جوان سالم وقتی وارد این زندانها میشد،به ناچار فاسد میگردید؛چون بیشتر به یک گنداب متعفّن شبیه بود... بدین جهت،من ضمن تلاشهایم در داخل زندان،تلاش میکردم تا در این جوّ سراسر آلوده، هرکس را بشود نجات داد،نجات دهم.کمی مانده به ماه رمضان، زندانیان را جمع کردم، برایشان وعظ کردم و مرگ و آخرت و حساب قیامت را به یادشان آوردم... @salehinhoze فصل یازدهم : دادگاه نظامی