در پی این جلسهی بازجویی من،جلسات بازجویی مشابه دیگری هم بود که طیّ آن من در معرض کتک خوردن باضربات دست،وانواع شکنجههای روحی وتراشیدن محاسن قرار گرفتم.بازجوها عادت داشتندکه اکر جلسه به طول میانجامید و میدیدند زندانی سرسختی واستقامت دارد،درصددشکست روحی او برمیآمدند.آن وقت پنجشش نفر یا بیشتر دراتاق بازجویی جمع میشدند،زندانی رادوره میکردندو او را به بادانواع توهینهاوناسزاهای زننده میگرفتند.البتّه بازجوی اصلی یک نفربود،بقیّه کمکم وارد میشدندو وانمودمیکردندکه ورودشان عادی وبدون قصدقبلی بوده است.وجه مشترک همهشان هم درخواست چای ازجناب دکتربود!
اینهامرا بارها دوره کردند.من درپاسخ دادن به تمام سؤالهای آنها تردیدنمیکردم. در تمام پاسخها هم متوجّه بودم که پاسخ من از هر نکتهای که بهانهای برای محکومیّت من بشود،خالی باشد... .
@salehinhoze
فصل سیزدهم : کُد رمز
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران