#ترجمه
وقتی از صبح تا ظهر مردم نیشابور بخاطر دیدن
#امام_رضا علیه السلام گریه کردند!
سرور سعید و امام الدنیا عمادالدین محمد بن ابی سعید بن عبدالکریم وزان در محرم سال ۵۹۶ ق نقل کرد که صاحب کتاب تاریخ نیشابور در کتابش آورده که هنگامی که علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) در سفری که در همان سفر به فیض شهادت نایل آمد، به نیشابور رسید، در مهدی بر روی یک استر سفید رنگ مایل به خاکستری نشسته بود و نشستنگاه او از نقره خالص بود. در راه بازار امامان حافظ احادیث نبوی یعنی ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسی (رحمهما الله) به حضور حضرت راه یافتند و گفتند: ای بزرگوار و بزرگ زاده، ای امام و فرزند ائمه، ای سلاله طاهره رضیه، ای خلاصه زاکیه نبویه، به حق پدران مطهر و نیاکان گرامیت، چهره مبارکت را به ما بنما و برای ما از پدران و جدت حدیثی به یادگار نقل کن. استر ایستاد، سایبان کنار رفت و چشمان مسلمانان به طلعت مبارک او روشن شد. گیسوان بافته و فروهشته او همانند گیسوان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، و مردم از هر طبقهای حاضر و ایستاده بودند.
بعضی فریاد میزدند، بعضی میگریستند و جامه چاک میکردند یا در خاک میغلطیدند یا باربند استر او را میبوسیدند و به سوی سایبان او گردن میکشیدند، تا نیمروز شد و اشکها چون جویباران روان بود. بانگ و هیاهو آرام گرفت و بعضی از ائمه و قضاة حاضر در میان جمعیت (به دیگران) بانگ زدند:
ای مردم گوش فرا دهید و عترت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نیازارید و خاموش باشید. آن گاه حضرت (صلوات الله علیه)، این حدیث را املا کرد و عده دواتها بالغ بر بیست و چهار هزار بود، به علاوه تعداد بسیاری قلمدان، نویسندگان اصلی حدیث ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی (رحمهماالله) بودند. حضرت (علیهالسّلام) فرمود: پدرم موسی بن جعفر الکاظم گفت: که پدرم جعفر بن محمد الصادق گفت: که پدرم محمد بن علی الباقر گفت: که پدرم علی بن حسین گفت: که پدرم حسین بن علی شهید ارض کربلا گفت: که پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شهید ارض کوفه گفت: که برادر و پسر عمم محمد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: که جبرئیل مرا گفت: که از حضرت رب العزه _سبحانه و تعالی_ شنیدم که فرمود: کلمة لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.
✍طلبگی حرفه ای
@t_herfei