⭕️ *موقعیت مرگ و زندگی...*
⭕️ یادداشتی به بهانه سومین روز شهادت سید حسن نصرالله
بخش سوم
محسن دنیوی
این وضعیتی یعنی موقعیت مرگ و زندگی و این موقعیت دو حالت دارد:
حالت اول اینکه اسراییل تصمیم گرفته با قدرت بالای تکنولوژیکی و نظامی که در این سالها برای خودش ایجاد کرده، صبر را کنار بگذارد و کار جبهه مقاومت را برای همیشه تمام کند.
حالت دوم این است که اسراییل احساس سقوط پیدا کرده و برای نیفتادن هر کاری می کند و تمام گزینه های ممکن را کلید خواهد زد.
هر کدام از این دو باشد، به نظر می رسد هیچکدام از طرفین امکان خروج از این وضعیت را ندارند. اگر ایران بی تفاوت از کنار ترور هنیه و نصرالله بگذرد، متهم به ترسوی بزرگ، لاف زن اعظم و کشوری خواهد شد که برای منافع خودش، فرزندانش را معامله کرد. این نقطه پایان آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی که حتی اگر باقی هم بماند، آماده هر مذاکره و توافق و قبول هر شرایطی از سوی آمریکا و اسراییل است.
اگر اسراییل کوتاه بیاید و درگیری را با شدت دنبال نکند، در باتلاق درگیری با حماس که گرفتار شده بود، غرق خواهد شد و همه خواهند فهمید که یکی از بزرگترین و مجهزترین ارتش های جهان نتوانست یک نیروی 50 هزار نفری را نابود کند و و این شکستن اقتدار سیاسی امنیتی و نظامی باعث فروپاشی اسراییل خواهد شد. تا همین الان هم بازنده سیاسی اقتصادی و اخلاقی و انسانی اسراییل است و حالا که در این لجن زار آلوده شده، یا باید به موفقیت و دستاوردی چشمگیر برسد یا کاملا فرو خواهد رفت.
پس با این محاسبات، امکانی برای خروج از این درگیری نیست؛ اما ممکن است شیوه های تقابل متفاوت باشد و از حمله ناگهانی اتمی توسط اسراییل تا بسیج عمومی مردم منطقه و فروپاشی رژیم اسراییل به سبک انقلاب ایران!
اما هر طور که این ماجرا پیش برود، جنگ از چیزی که گمان می کنیم بسیار به ما نزدیک تر است. اگر تغییری در برنامه روزمره ما ایجاد نشده باید بترسیم. باید نگران باشیم. باید بچه هایمان را آماده کنیم. باید منتظر روزهای عجیبی باشیم.
زمان درد زایمان فرا رسیده و منطقه اطراف ایران آبستن وضعیت جدیدی است و هر لحظه ممکن است درد بالا بگیرد، اما بعد از آن تولدی در راه است. برای اسراییل و آمریکا و یارانشان، فرزند مطلوب این زایمان، خاورمیانه جدید است و برای محور مقاومت، نظم سیاسی دیگری است که نه فقط غرب آسیا بلکه کل جهان را تغییر خواهد داد و وضعیت سیاسی اقتصادی فرهنگی جهان در سالهای پس از جنگ دوم جهانی یعنی 1950 به بعد را تغییر خواهد داد و دیگر ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، بلوک های قدرت و تعیین کننده وضعیت جهان نیستند.
پس هم باید بترسیم و نگران باشیم و هم امیدوار و خوشحال. درست مثل زمانی که قرار است کودکی متولد شود. ترس و شوق با هم است.
اگر کاری نمی کنیم احتمالا متوجه شرایط نیستیم و این خطرناک است. کسانی که گرفتار سکوت محض شدند و هیچ کاری نمی کنند در وضعیت بدی قرار دارند. چون هر اتفاقی در آینده بیفتد و هر کدام از آینده هایی که مرور کردیم رخ بدهد، شما در آن مسئول هستید.
باید تصمیم بگیرید و سمت یکی از طرفین درگیری باشید وگرنه با همین سکوت و تصمیم نگرفتن و حرکت نکردن در پیروزی طرف پیروز سهیم هستید حتی اگر مخالف او باشید. ممکن است زمانی پشیمان شوید که دیگر دیر است...
پایان ۳/۳
@degaresh1