🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒ قسمت سوم؛
فصل اول
کوچه باغهای محله شترگلو
قسمت قبل:
https://eitaa.com/salonemotalee/314
در صفحه اول شناسنامه کهنه من نوشته است؛ جمشید خوشلفظ، تاریخ تولد ۸/۸/ ۱۳۴۳ شهرستان همدان.
مثل خیلی از آدمها، از طفولیت چیزی یادم نیست.
بزرگتر که شدم مادرم تعریف میکرد؛ اسم جمشید را آقات خدابیامرز انتخاب کرد.
میگفت؛ اسم شیک و جدیدی است. شاید هم آقات به خاطر این، این اینقدر حظ میکرد که روز و ماه و تولد تو، دو سه روز بعد از تولد پسر شاه (رضا پهلوی) بود.
اما اسم برادر کوچکترت جعفر را حضرت رضا انتخاب کرد.
شب تولد جعفر شب تولد امام رضا بود. یک شب سرد زمستانی. در نیمههای شب درد زایمان به سراغم آمد و تنها تو و خواهرت در خانه بودید. خواهرت رفت تا قابله را خبر کند که من همانجا برای چند ثانیه کنار سماوری که قلقل میکرد، خوابم برد.
خودم را در صحن حرم امام رضا دیدم. قنداقه جعفر بغلم بود و تو در صحن بازی میکردی.
پایت یک جا بند نبود نمیتوانستم تو را نگه دارم از چند نفر خواستم تو را بگیرند، اما از وسط دست و پایشان فرار میکردی.
یک لحظه از تیررس نگاهم رفتی و در انبوه جمعیت گم شدی. داد زدم جمشید! جمشید! کجایی؟! و با گریه گفتم: یا امام رضا جمشید را از تو می خواهم.
همین لحظه سیدی نورانی پیش روی من ظاهر شد و گفت: نگران نباش جمشید کنار توست. فقط به حرمت جد ما، اسم این نوزادت را جعفر بگذار.
از خواب بیدار شدم. خواهرت قابله را آورد و بلندگوی مسجد داشت اذان صبح را می داد که جعفر به دنیا آمد.
برای جعفر به حرمت امام رضا هیچ مراسم و جشنی نگرفتیم. اما تو عزیز دردانه بودی.
برای تولد و پاقدمی تو تا چند شب قوم و خویش و همسایه میهمان ما بودند.
وقتی مادرم خاطرات تولد من و جعفر را تعریف میکرد و از جشن و سور و سات مهمانی برای من حرف میزد، معلوم بود که به خاطر احترام به نظر شوهرش پایبند این رسوم و آداب شده است.
فضای تربیتی که او میخواست محیطی مومنانه و خداشناسانه بود. لذا با تمام احترام برای پدرم میکوشید آموزه های دینی و اعتقادی را در محیط پنج فرزندش حاکم کند.
پدرم را مشاسدالله صدا میزدند. یک راننده پرتلاش، و نانآوری سخت کوش که با کامیون ولوو تابستانها در همدان و اطراف آن کار میکرد و زمستانها در خرمشهر و اروندکنار و گاهی همه اعضای خانواده را با خود به جنوب میبرد.
◀️ ادامه دارد ...
قسمت بعد:
https://eitaa.com/salonemotalee/326
🖋سالن مطالعه، با کلی کتاب، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee