🏴⚫️
#علامه_حسن_زاده_آملی
🏴⚫️
#اطفال_گمشده_شام_غریبان
عصر امروز (عاشورا) هنگام غروب، عقیله بنی هاشم زینب کبری،
امام زین العابدین که سخت بیمار بود افتاده بود. رو کرد به پسر سعد به او گفت که یکی از این خیمه های ما را به ما برگردانید تا ما آن را سراپا کنیم بچه ها را جمع کنیم.
اجمالاً فرمان داد که یک خیمه به آنها بدهند.
زیر و رو کردند یکی از آن خیمه ها که گوشه اش آتش گرفته بود برگرداندند سر و پا کردند، گوشه و کنار این طرف و آن طرف جوجه گان شان را جمع کردند دیدند دوتا خرد سال را ندارند .
فرمود: خواهرم، ام کلثوم، چاره جز این نیست که دست به دست من بدهید، راه بیابان پیش بگیریم، بچهها را بیابیم.
شب است و ما ه می تابد و از آن طرف ساربان آمده به سراغ امام حسین، از این طرف زینبین به سوی جوجه گان شان
چه گذشت برای ایشان،
آمدند این طرف و آن طرف
این خواهر با خواهر میگفت: خواهر جان یافتم گمشده هامان را پیدا کردم.
بچه ها دوتایی در دامن بیابان خسته شدند به زمین افتادند دراز کشیدند خوابشان برده، یکی را من در آغوش گرفتم یکی را ...
آقایان امشب می دانید شام غریبان می روند از این شام غریبان چه میخواهند؟
حرفشان این بود که یا اباعبدالله ما داریم به سراغ آن دو طفل گمشده می رویم.
خوب بچه ها را پیدا کردند، بله پیدا کردند.
خواهر جان یکی را شما بغل کنید یکی را من
بچه ها را دارند بغل می کنند،
خفته نیستند انگار مرده اند بچه ها که
آقایان، آقایان، دل شما شکسته، خدا فرمود من در میان دل شکسته ام.
بفرمایید: یا الله یا الله یا الله
بفرمایید: یا الله یا الله یا الله
____
✅شرح کتب علامه حسن زاده آملی ره
https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3