⭕️ثمره سیاست خارجی پویای ایران 🔹عضویت رسمی جمهوری اسلامی ایران در پیمان همکاری‌های شانگهای، نقطه آشکارساز سیاست خارجی پویا،چندوجهی و متوازن کشورمان در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. سیاست خارجی متوازن،به معنای محاسبه دقیق وزن راهبردی بازیگران و تعیین نسبت آن‌ها با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است. در این نگاه کلان، معنایی ندارد که از ظرفیت راهبردی بازیگرانی مانند چین و روسیه و اعضای سازمان همکاری‌های شانگهای ، اوراسیا، حوزه بریکس و دیگر محافل و مجامعی که به‌مانند ما در معرض جنگ ترکیبی غرب قرار دارند، استفاده نکنیم.این رویکرد جمهوری اسلامی ایران، حمایت از عمق شناخت راهبردی کشورمان نسبت به تحولات جدید در حوزه روابط بین‌الملل و مناسبات منبعث از این تحولات می‌باشد. 🔸نگاه به شرق به معنی هم‌افزایی راهبردی میان ایران، روسیه و چین در برابر تهدیدات مشترک غرب می‌باشد. مفهوم نگاه به شرق، کاملا متضاد با مفاهیمی مانند وابستگی به شرق بوده و اتفاقا منبعث از قدرت مانور بین‌المللی کشورمان در قالب سیاست خارجی متوازن خواهد بود. بر اساس منطقی که در این نوع نگاه نهفته است، در راهبردها و هم‌افزایی با کشورها تقویت نقاط اشتراک، منافع ملی کشورها را تأمین می‌کند. به‌عنوان‌مثال، یک تهدید راهبردی مشترک به نام آمریکا؛ ایران، روسیه و چین را حول یک محور گردهم آورده است. در سیاست خارجی آمریکا نیز این ۳کشور تهدیدات ثابت هستند و از این حیث، امکان برقراری ارتباطات راهبردی میان تهران - مسکو - پکن یک اصل راهبردی و در راستای تأمین منافع ملی است.این قاعده در خصوص پیمان‌های شانگهای و بریکس ( یعنی جایی که روسیه و چین بازیگران محوری آن محسوب می‌شوند) نیز صادق است. اکنون، عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای به‌طور طبیعی منجر به نارضایتی و وحشت طرف غربی گردیده و تبلور خشم و شانتاژ رسانه‌های غربی و ضدانقلاب نیز در همین راستا قابل تفسیر است. بدون شک آنچه در جریان اعلام رسمی عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای رخ داد، نقطه عطفی در سیاست خارجی متوازن جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. 🔹نکته مهم دیگر، به اصالت نگاه راهبردی و لزوم ایجاد هم‌پیمانی‌های استراتژیک در حوزه سیاست خارجی کشورمان بازمی‌گردد. در حوزه روابط بین‌الملل، هرکشوری نیازمند رصد تهدیدها و فرصت‌های خود و پیداکردن شرکایی است که بتواند در بلندمدت و کوتاه‌مدت در قالب توافق‌ها و تفاهم‌های استراتژیک با آن‌ها هم‌افزایی داشته باشد و این زمینه اکنون بعد از چین با روسیه نیز فراهم‌شده است. منافع ملی هر کشور تعریف و کارکرد خاص خود را دارد. ما در نظام بین‌الملل قطعا با دیگر کشورها دارای افتراق و نقاط اختلاف هستیم و منافع ملی در چارچوب دیگری تأمین و دنبال می‌شود. بنابراین وجود اختلاف‌نظر و دیدگاه در برخی مسائل میان کشورها موضوع جدیدی نیست.در ذیل یک نگاه استراتژیک کلان، این هنر دستگاه سیاست خارجی ماست که اولا با تکیه‌بر اصل تأمین منافع ملی و دوما با تکیه‌بر اصل دیپلماسی منطقه‌ای و تعامل با همسایگان بتواند منظومه‌ای را تعریف کند که نیازها و خواسته‌های خود را در مقاطع گوناگون برطرف کند.اتفاقی که به‌خوبی درروند عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای رخ‌داده و می‌تواند تبدیل به یک الگوی عملیاتی-راهبردی در راستای شکل دادن همکاری‌های راهبردی دیگر در حوزه روابط بین‌الملل شود.