☑️سگی بر روی جنازه
🌀شهید محراب آیت الله دستغیب:
صاحب فضیلت و تقوا مرحوم دکتر احمد احسان که سال ها مقیم کربلا بود و چند سال آخر عمرش مجاور قم بود و در همانجا مرحوم و مدفون گردید، فرمود:
روزی جنازه ای را دیدم که جمعی او را به حرم مطهر حضرت سید الشهداء علیه السلام به قصد تبرک و زیارت می برند، من هم همراه مردم رفتم.
ناگاه دیدم روی تابوت سگی سیاه وحشت انگیز نشسته است، حیران شدم برای اینکه بدانم آیا دیگری هم می بیند یا تنها من این امر غریب را مشاهده می کنم، از شخصی که سمت راست من حرکت می کرد پرسیدم پارچه ای که روی جنازه است چیست؟ گفت شال کشمیری است. گفتم به روی پارچه چیز دیگری می بینی؟ گفت نه. همین سؤال را از آن که سمت چپ من بود کردم و همین پاسخ را شنیدم دانستم که جز من کسی نمی بیند تا درب صحن رسیدیم،
ناگاه آن سگ از جنازه جدا شد تا وقتی که جنازه را طواف دادند و از حرم مطهر و صحن شریف برگرداندند باز در خارج صحن آن سگ را با جنازه دیدم همراهش به قبرستان رفتم ببینم چه می شود،
در غسالخانه و تمام حالات سگ را دیدم که به جنازه متصل است تا وقتی که میت را دفن کردند آن سگ هم در همان قبر از نظرم محو گردید.
ما معمولا در قبر با ملکات نفسانی مون محشور هستیم. اگر ملکات خوبمان چربید با آن ها خواهیم بود که در نقل کرامتی از عارفی توسط شیخ بهایی، اعمال نیک به صورت مرد جوان خوش سیما بود و اعمال کریه و بد به صورت حیوان درنده و وحشت آفرین.
هزار و یک حکایت عرفانی، ص ۴۰۰