از کدام هویت و کارکرد حرف می‌زنیم؟ آقای عارف سه سال قبل، رئیس‌ «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» و رئیس‌ «فراکسیون امید در مجلس دهم» بود. او ۲۷ مرداد ۱۳۹۷، در دیدار اعضای «انجمن اندیشه و قلم» گفت: «ما، گفتمان اصلاحات را برآمده از انقلاب می‌‌دانیم. مزیت گفتمان اصلاحات، جذب حداکثری است؛ این مثال درباره اصلاحات که از «سروش تا گوگوش» را شامل می‌‌شود، صحیح است و ما نمی‌‌توانیم کسی را حذف کنیم.... قطار ما به هر ایستگاهی می‌‌رسد، ابتدا دست افراد را می‌‌گیریم و با خود همراه می‌‌کنیم، سپس آنها را شناسایی می‌‌کنیم... براندازان در جریان اصلاحات جایی ندارند». این تعبیر که جبهه اصلاح‌‌طلبان، از سروش تا گوگوش را شامل می‌‌شود، متعلق به حجاریان است. ابتدا گفته ‌شد این جبهه، بین‌‌العباسین (عبدی و مرحوم دوزدوزانی) است، اما تدریجا نام سروش و گوگوش هم به میان آمد. سروش پس از خروج از کشور، مدتی به همراه مهاجرانی عضو اتاق فکر فتنه سبز در خارج بود؛ و نهایتا منکر رسالت پیامبر اعظم(ص) شد و وحی الهی را (نعوذ بالله) «رویاهای شاعرانه» توصیف کرد(!) او چند ماه قبل هم در اظهاراتی آمیخته با عقده‌گشایی و تحریف علیه پیامبر(ص) گفت «اسلام دین رحمت نیست؛ دین سلطه و جنگ و انتقام و اقتدار است... حتی مولوی هم هیچ مشکلی در کشتن کفار ندارد. طباطبایی هم که در سلوک شخصی‌ ملایم و مثل حریر بود، در المیزان چنان از احکام نفی ‌بلد و جهاد حمایت می‌‌کند که آدمی را به حیرت وا می‌دارد. موسی که قدرت‌‌گرا و ستیزه‌‌جو بوده و پنجه در پنجه قدرت می‌انداخته، مطلوب محمد]ص[ بود... خمینی هم در همین مسیر افتاد». چنین موجود هتاک و حقیری، چگونه توانست بخشی از جبهه اصلاحات، بلکه یکی از پنج فرمانده اتاق فکر جنبش سبز در لندن، در کنار وزیر ارشاد دولت اصلاحات باشد؟! از آن طرف، اصلاح‌طلب توصیف کردن خواننده کاباره‌‌ای رژیم طاغوت، تهمتی است که با چند من سریش هم به نامبرده نمی‌چسبد. وی یکی از گردانندگان «شبکه من و تو» می‌باشد که به نوشته ویکی پدیا، «حامیان آن شبکه، دولت انگلستان و عربستان سعودی هستند». او فقط برای برنامه موسوم به «آکادمی»، مبلغ 2/5 میلیون دلار دریافت کرد و رسما مجیز رژیم آدم‌کش و مرتجع سعودی را می‌گوید. عناصر این‌چنینی که از حداقل‌های تراز انسانی و ایرانی ساقط هستند، چگونه اصلاح‌طلب جا زده شدند؟ 4- شبکه سیاسی و رسانه‌ای بازیگر در نقشه غرب، به سروش و گوگوش، یا شبکه من و تو و ایران اینتر نشنال محدود نمی‌شود. ملت ایران، با گله‌ای از وطن‌فروشان خون‌آشام طرف است. اکبر گنجی در ایران، بیشترین رفتار رادیکال را در خدمت نشریات اصلاح‌طلب داشت و در ماجرای فتنه سبز، در آمریکا در کنار سروش و گوگوش و کدیور فعال شد. او اواخر اسفند 98 درباره یک قلم خیانت طیف متبوعش فاش کرد: «ما کارمندان دولت‌‌‌‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی ‌‌بخش پروپاگاندای دولت ‌‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت‌‌افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم ایران را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی» و «مدافع حقوق بشر» هستیم... تلویزیون مال بن ‌سلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌‌‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».