انه‌های آن‌ها است. تنها کارکردی که این کاراکترها دارند حضور یا حرف‌شان برای رسانه‌های بیرون مرزی است، دولت‌های دخیل در مسالۀ افغانستان از  مردم‌شان «تکس» می‌گیرند تا این جا بمانند و گویا ارزش‌های نوین را پیاده کنند، بنابر این برای مردم شان باید پاسخ‌گو باشند، این پاسخ را کسی نمی‌دهد جز همین عروسک‌های رسانه‌یی و حضور شان در ستیژهای جهانی. نا امیدی، حسرت و سلیبریتی‌بازی شکل‌گیری هویت‌های مجازی در رسانه‌های اجتماعی تصویری غیر یک پارچه از اشخاص به نمایش می‌گذارد، به طور مثال فرد اختیار کامل دارد که انتخاب کند کدام بخش از شخصیت او در معرض دید باشد و کدام قسمت‌ها مخفی بماند. در جوامعی مثل افغانستان جذب شدن کاربران به بخشی از این هویت مجازی که با سلیقه‌های جمعی سازگاری دارد، بسیار به آسانی امکان پذیر است و این امر باعث می‌شود سلیبریتی‌های مجازی به جز این که قهرمان خود ساخته داستان خودشان هستند به سرعت تبدیل به قهرمانان جمعی و فضای مجازی نیز بشنوند، دیده شده است که این به اصطلاح قهرمانان روی رفتارهای اجتماعی مردم بسیار تاثیرات مخرب داشته اند. چهره‌هایی که رسانه‌های اجتماعی به خورد مردم می دهند، در ذهن مردم کامل اند، و باید برای دست یافتن به آن‌ها یا همان شدن سختی بکشند. اما چون دست یافتنی یا شدنی نیستند؛ جامعه را دچار حسرت می‌کنند، این حسرت می‌تواند در تمام سطوح در رفتارها و برداشت‌های مردم تاثیر گذار بوده سبب بحران در رفتارهای اجتماعی شوند. به طور مثال گردانندۀ خوش هیکل یک رسانۀ تصویری می‌تواند از طریق شبکه‌های اجتماعی مخاطبان زیادی جذب کند، حتا دیده شده است که با نوشتن «سلام» روی صفحۀ فیس بوک به هزاران مخاطب پای پست جذب شوند و واکنش نشان بدهند، در حالی که یک نویسنده یا استاد دانشگاه یا صاحب فکری نمی‌تواند با حتا ده متن مهم و تاثیرگذار توجه کاربران رسانه‌های اجتماعی را جلب کند. این وضعیت در کل می‌تواند سبب یک ناامیدی عمومی شود، ناامیدی برای مردم به خاطر دست نیافتن به کاراکترهای مطرح ولی سطحی در شبکه‌های اجتماعی، رایج شدن بی‌اعتمادی در رفتارهای اجتماعی، مهم تر از همه ناامیدی برای نسل نخبه و با سوادی که به دلیل مورد توجه قرار نگرفتن دست از کار و پیکار برای تغییر وضعیت بر می‌دارند یا برای پر کردن این حسرت همان کاراکتری را اختیار می‌کنند که سازنده‌اش شبکه‌های اجتماعی اند، خالی، متوهم و مخرب.