🔰 | چرا اقتصاد نمی تواند! 📝 🔹اگر چه ممکن است کمی جسورانه به نظر برسد اما فکر می کنم نباید از گفتنش پرهیز کرد چرا که این گفتن دستکم می تواند یک الم شنگه ای در ذهنمان راه بیندازد که ما حصل آن اندیشیدن بیشتر و بیشتر برای یافتن راه حل های جدید باشد. 🔹مسئله این است ، با اینکه دیگر باورمان شده است که "ما می توانیم" اما در بعضی موارد واقعا "نمی توانیم"! 🔹مشخصا اقتصاد را ببینید با اینکه نزدیک به یک دهه شعار سال معطوف به حل مشکلات اقتصادی و افزایش تولید بوده، با این حال در این زمینه بسیار ناموفق بوده ایم؛ اینکه چرا نتوانسته ایم به نظرم مسئله مهمی است! از این رو شاید بهتر باشید به جای پرداختن به اینکه "چگونه می توانیم؟" به این توجه کنیم که "چرا نمی توانیم؟" 🔹اگر چه از اقتصاد خیلی سر در نمی آورم اما طعم تلخ سیاست را در اقتصاد لنگان ایران خوب فهم می کنم؛ نمی دانم ! شاید اشتباه کنم اما راه حلهای اقتصادی که برای درمان درد اقتصاد مطرح می شود مرا یاد «حسین شمر» روستامان می اندازد، 🔹با اینکه نامش حسین بود اما چون شمر خوان تعزیه بود در یک تناقض کامل «حسین شمر» صدایش می کردند؛ این بنده خدا کمتر سالی بود که بعد از پایان تعزیه از سمت یکی دونفر از عزاداران مورد حمله قرار نگیرد و یا فحش نشنود، او شمر واقعی نبود و فقط گناهش این بود که نقش شمر را داشت. 🔹حکایت رفتار ما با مشکلات اقتصادی دقیقا همین است، دائم به وزرای اقتصاد و سیاستهای اقتصادی دولتها حمله می کنیم که چرا اینکار را کرده یا نکرده اند و گاها توصیه می کنیم که این کار را بکنید و آن کار را نکنید! غافل از اینکه سر نخ ماجرا جای دیگری است. 🔹من فکر میکنم ما سوراخ دعا را گم کرده ایم ، به نظرم پرداختنِ به اقتصاد از درون اقتصاد ره به جایی نخواهد برد، باید به اقتصاد ایران از دریچه سیاست نگریست و با ابراز سیاسی آنرا حل کرد چرا که اگر اقتصاد "می توانست" مشکلاتش را حل کند تاکنون "توانسته" بود! 🔹اینکه چرا اقتصاد نتوانسته مشکلاتش را حل کند شاید به این دلیل باشد که عرصه سیاسی کشور به او مجال تغییرات لازم و آنچه او میخواهد را نداده است ، این ذات سیاست است که همیشه در بالا دست رودخانه و در سرچشمه می نشیند؛ طبیعی است اگر آب از سرچشمه گل آلود شود تلاش در پایین دست رودخانه برای زلال کردن آب کم اثر خواهد بود. @samen_razavi