💟💟💟💟💟💟💟💟
"گذشته را فراموش کنید و زباله های ذهنی را دور بریزید"
فيلسوفی لطیفهای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از چند لحظه او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت: وقتی نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جای افسوس خوردن با آن آینده را بسازید.
💟💟💟💟💟💟💟💟