🥀 مثل هر بار برای تو نوشتم: 🥀 دل من خون شد از این غم، تو کجایی؟! 🥀 و ای کاش که این جمعه بیایی!!! 🥀 دل من تاب ندارد... 🥀 همه گویند به انگشت اشاره... 🥀 مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟! 🥀 تو کجایی، تو کجایی...؟! 🥀 و تو انگار به قلبم بنویسی: 🥀 که چرا هیچ نگویند... 🥀 مگر این منجی دلسوز... 🥀 طرفدار ندارد که غریب است...؟! 🥀 و عجیب است که پس از قرن و هزاره... 🥀 هنوزم که هنوز است... 🥀 دو چشمش به راه است!!! 🥀 و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش... 🥀 زیاد است که گویند... 🥀 به اندازه یک بدر علمدار ندارد!!! 🥀 و گویند چرا این همه مشتاق... 🥀 ولی او سپهش یار ندارد!!! 🥀 جواب امام زمان به بنده: 🥀 تو خودت!!! 🥀 مدعی دوستی و مهر شدیدی... 🥀 که به هر شعر جدیدی... 🥀 ز هجران و غمم ناله سرایی، تو کجایی؟! 🥀 تو که یک عمر سرودی... 🥀 سرود «تو کجایی» تو کجایی؟! 🥀 باز گویی که مگر کاستی ای بُد... 🥀 ز امامت، ز هدایت، ز محبت... 🥀 ز غمخوارگی و مهر و عطوفت!!! 🥀 تو پنداشته‌ای هیچ کسی... 🥀 دل نگران تو نبوده؟! 🥀 چه کسی قلب تو را... 🥀 سوی خدای تو کشانده؟! 🥀 چه کسی در پی هر... 🥀 غصه‌ی تو اشک چکانده؟! 🥀 چه کسی دست تو را... 🥀 در پس هر رنج گرفته؟! 🥀 چه کسی راه به روی تو گشوده؟! 🥀 چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد 🥀 چه زمان‌ها که تو غافل شدی... 🥀 و یار به قلب تو نظر کرد!!! 🥀 و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی... 🥀 تو کجایی و ای کاش بیایی!!! 🥀 هر زمان خواهش دل... 🥀 با نظر یار یکی بود، تو بودی!!! 🥀 هر زمان بود تفاوت... 🥀 تو رفتی، تو نماندی!!! 🥀 خواهش نفس شده یار و خدایت!!! 🥀 و همین است که... 🥀 تاثیر نبخشند به دعایت!!! 🥀 و به آفاق نبردند صدایت!!! 🥀 و غریب است امامت!!! 🥀 من که هستم... 🥀 تو کجایی...؟! 🥀 تو خودت کاش بیایی!!! 🥀 به خودت کاش بیایی!!! 🥀 🥀