🛢چراغ نفتی مادربزرگ🛢 🛢چراغ نفتی مادر بزرگ می سوزد. و او نگاه خودش را به پیت می دوزد دوباره او و صدایی که می زند بر در و مثل بید تنش مادرانه می لرزد عصا به دست نگاهش به قاب عکس افتاد. و زیر لب به خودش گفت ،که رنگ می بازد من از حوالی چشمش که تازه تر شده بود به گریه بوسه زدم ،این به عمر می ارزد... 🌴💎🌹💎🌴