دلم خوش بود به احوال پرسی های گاه و بیگاهش . . ‌. كه مثلا : سلام ؛ حال شما ؟! كه بنویسم : خوبم و در دل بگویم : مگر می شود تو باشی و خوب نباشم . . . حال من با تو عالیست . . . دلم خوش بود به شب بخیرهای پُر مهرش . . . كه مثلا : شب بخیر ؛ خوب بخوابی كه بنویسم : ‌« همچنین » و در دل بگویم : تو كه باشی خوب می خوابم آرام جانم . . . دلم خوش بود به همین دلخوشی های اندك . . . حالا نه از احوال پرسی های گاه و بیگاه خبری هست . . . و نه از شب بخیرهای پُر مهر من مانده ام و من :) و خاطراتی كه پشت پلك چشمانم رژه می روند تو را به خدا ناغافل وارد زندگی كسی نشوید . . . احساسش را به بازی نگیرید . . . و تنهایی اش را از هم نپاشید . . . دل های شیشه ای را سنگ نزنید . . . مرهم اگر نمی شوید زخم نزنید :)))