سَمتِ بِهِشت
🍂🍂🍂 آن شب که علی خشت لحد را میپیچید دستش به کفن بود و دلش میلرزیدا این صحنه آخرش تماشایی بود زانو و زد و خاک همسرش را بوسید 🍂🍂🍂